نقش گياهان در محيط زيست انسان (2)
ايجاد توازن در طبيعت
همه اجزاي جهان هستي ضمن ايفاي نقشي که هر يک به عهده دارند، با يکديگر در تعامل به سر مي برند و در کنار هم يک مجموعه عظيم و در عين حال هماهنگ را به وجود آورده اند. اين مجموعه چنان دقيق و حساب شده طراحي شده که هر گونه تغيير در هر يک از اين اجزاء به هم خوردن تعادل و موازنه کل اين مجموعه را در پي خواهد داشت. خداوند در قرآن بارها به اين نظم، هماهنگي و توازن با بيان هاي مختلف اشاره نموده است:إِنَّا کُلَّ شَيْءٍ خَلَقْنَاهُ بِقَدَرٍ( قمر /49).
همانا ما هر چيزي را به اندازه آفريديم.
وَ خَلَقَ کُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيراً ( فرقان/2).
و هر چيز را بيافريد و آن را اندازه نهاد، اندازه اي درست و تمام.
« اين آيه بيانگر اين مطلب است که تدبير همه امور در يد قدرت خداوند است؛ پروردگار جهانيان که هم در آفرينش و هم در تقدير امور يکتاست و شريکي ندارد و اينکه خلقت و آفرينش در اين جهان به واسطه علل و اسبابي انجام مي پذيرد که قبل و همزمان با شيء هستند و اين امر مستلزم ارتباط اشياء با يکديگر است، به گونه اي که وجود هر شيء و آثار وجودي آن، دسته اي از علل و عوامل را قبل و همزمان با آن مقدر مي سازد و تقدير وجود هر شيء هم وابسته به تقدير علت هاي قبل و مقارن با آن است. حوادثي که در عالم جاري است، بر نظام مشهودي استوار است که تابعي است از علل و اسباب پيش و همزمان با آن. و از آنجا که خالق هستي يکتاست، پس هيچ مدبري جز او وجود ندارد و تدبير همه امور با اوست» . (1) خداوند، خالق همه چيز است و همه چيز را سامان بخشيده است و اين خلقت به شکل و اندازه اي است که مصلحت اقتضا مي کند و هيچ خلل و تفاوتي در آن وجود ندارد. (2) او هر چيز را به مقتضاي حکمت خدايي خويش خلق کرده و از سر اعتدال و تعادل، بعضي را در تناسب با يکديگر قرار داده است. (3)
انسان تنها موجودي است که قادر است موازنه طبيعت را بر هم زند و حيوانات هر چه درنده و عظيم الجثه باشند، قادر به دخالت در اين تعادل طبيعي نيستند. انسان با دخل و تصرف در محيط و جابه جايي ها و کم و زياد کردن عوامل زيست محيطي که منجر به اخلال در نظم و تعادل محيط زيست مي گردد، بيش از همه خود را دچار مشکلات ناشي از آفات گياهي و بيماري هاي حيواني قرار مي دهد. مطلب زير مثال گويايي است که اهميت حفظ موازنه و کنترل طبيعي حاکم بر هستي را به خوبي نشان مي دهد:
سال ها قبل کشاورزان استراليايي گياه کاکتوس را که بومي آن منطقه نبود، در کنار نرده هاي مزارع خود کاشتند. مدتي نگذشت که کاکتوس ها سطح زيادي از اين کشور- به اندازه سطح جزيره انگلستان- را فرا گرفتند. به طوري که زراعت ها از بين رفت و امر کشاورزي در آن منطقه مختل شد و تلاش هاي مردم در کنترل اين وضعيت مؤثر واقع نشد و مجبور به خروج از روستاي خود شدند. « سپاه بي صدا و لجوج کاکتوس ها » به مرور استراليا را در تصرف خود در مي آورد تا اينکه دانشمندان و محققين پس از مطالعات و جستجوي فراوان حشره اي را يافتند که منحصراً از ساقه و برگ ها و اندام هاي کاکتوس تغذيه و به سهولت زاد و ولد مي کرد. آن ها با استفاده از پراکندن اين حشره در منطقه موفق به حل مشکل به وجود آمده شدند. با معدوم شدن کاکتوس ها، حشرات همه به جز عده کمي که کاکتوس هاي باقي مانده را کنترل مي کردند از بين رفتند. (4)
خداوند در آفرينش جهان تمامي ذرات عالم را به اندازه و در تعادل با ساير اجزاء هستي خلق کرده، سپس آن ها را در مسير صحيحي که براي آن ها منظور شده هدايت مي کند:
قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى کُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى ( طه /50).
گفت: پروردگار ما آن [ خداي ] است که به هر چيزي آفرينش- وجود خاص- آن را داد و سپس راه نمود و طبيعت و گياهان نيز از اين قاعده مستثني نيستند و هر رويشي از زمين، محاسبه شده و در توازن با ساير اجزاء هستي است:
وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ کُلِّ شَيْءٍ مَوْزُونٍ ( حجر / 19).
و زمين را گسترديم و در آن کوه هاي استوار افکنديم و در آن از هر چيز سنجيده و به اندازه رويانيديم.
درباره معناي « موزون » نظرات مختلفي وجود دارد. از ابن عباس نقل شده که « موزون به معني از هر چيز به مقدار معلوم و تعيين شده مي باشد ». (5) عده اي نيز آن را به معناي هر چيزي که داراي وزن است، مثل طلا، نقره، آهن و فلزات و ... دانسته اند. (6) البته سيد مرتضي اين نظر را رد کرده و معتقد است که ظاهر آيه خلاف اين مطلب را مي گويد و منظور از موزون مقداري است که به اندازه نياز باشد، نه کم و نه زياد، آن هم زيادي که مضر و بيهوده باشد. مثلاً مي گويند سخن و رفتار فلاني موزون است يعني در کلام و رفتارش افراط و تفريط ندارد. (7)
طنطاوي درباره اين آيه مي گويد:
اي آيه يکي از بدايع قرآن و معجزه اي از اعجاز علمي آن و حکمتي آشکار و شگفت است. اين تفسير در نظام عالم متجلي است و وزن و ميزان و محاسبه و نيکو قرار گرفتن هر چيز در جاي خود از اختصاصات اين جهان و هستي است که در کتاب خداوند آمده است. و همين بس که در سوره الرحمن آمده : و وُضِعَ الميزان. الاّ تَطغَوا فيِ المِيزانَ.
خداوند ستارگان را در گردش، وضع، حرکات و نورشان معين کرده، عناصر را با مقادير تعيين شده و در نسبت هاي مشخص نسبت به يکديگر قرار داد چنانکه گويي صف هاي منظمي هستند همان گونه که در سوره مؤمنون آمده است: وَ أنبَتنا فيها مِن کُلِّ شَيءٍ مَوزُون. (8)
ال. سي. ويفلين، (9) متخصص فيزيولوژي گياهي، نمونه اي از تعادل و توازن در طبيعت را اين گونه بيان مي کند: نوعي سرو سرخ در دره کنس تيوت (10) مي رويد که برگ هاي آن مواد آهکي را به مقدار زيادي جذب مي کند. از طرفي، نوعي کرم خاکي نيز در آن منطقه وجود دارد که با ولع، برگ هاي سرو سرخ را مي خورد و املاح کلسيم را دفع مي کند و اين املاح دفع شده در خاک دوباره مورد استفاده ساير گياهان قرار مي گيرد. (11) لذا موازنه طبيعت مانع از خروج جهان خلقت از تعادل حاکم بر آن شده است و تدبير الهي به زيبايي و بدون هيچ خللي چرخ هستي را به گردش در مي آورد.
ميان عالم گياهان و حيوانات که مکمل يکديگرند، موازنه عجيبي وجود دارد. حيوانات و از جمله انسان به تنفس خود اکسيژن هوا را جذب کرده و دي اکسيد کربن را که يک گاز خفه کننده است وارد هوا مي کنند. در حالي که گياهان به عکس عمل کرده و در مقابل نور خورشيد، دي اکسيد کربن هوا را گرفته و اکسيژن توليد مي کنند. طبق محاسبات دانشمندان، گياهان روي زمين در هر سال 150 ميليارد تن کربن را با 250 ميليارد تن هيدروژن ترکيب کرده، 400 ميليارد تن اکسيژن در هوا آزاد مي سازند که بخش عمده اي از اين واکنش توسط جلبک هاي ميکروسکپي که در زير اقيانوس ها زندگي مي کنند انجام مي پذيرد. اگر اين عمل گياهان نبود، به دنبال تنفس انسان ها و حيوانات، در مدت کوتاهي اکسيژن جو پايان مي پذيرفت. متقابلاً در صورت عدم تنفس حيوانات و انسان ها، گياهان با کمبود دي اکسيد کربن مواجه مي شدند و در نتيجه حيات در روي زمين از بين مي رفت. (12)
ساختمان اصلي بدن همه گياهان و رستني ها مانند درختان، جنگل ها، بوته ها و خزه ها ترکيبي است از آب و کربن. حيوانات کربن دفع مي کنند و گياهان کربن را جذب و اکسيژن دفع مي نمايند. اگر اين دو عمل موجودات زنده زمين متوقف مي گرديد، همه ي اکسيژن توسط حيوانات و يا همه کربن ها توسط گياهان مصرف مي شد و در نتيجه به هم خوردن توازن در طبيعت، هر دو گروه منقرض مي شدند. اين در حالي است که جانوران و انسان ها به مقدار کمي دي اکسيد کربن نياز دارند همان طور که گياهان به کمي اکسيژن!(13)
گياهان به نوعي يکي از اجزاي محيط زيست، نقش بسزايي در اين توازن دارند. در واقع جنگل هاي طبيعي يکي از انواع بوم سازگان هستند که بخش مهمي از سيستم زيست کره (14) يا محيط زيست انسانند که ضمن تأثيرگذاري بر ساير بوم سازگان هاي جهان هستي و محيط، از آن ها تأثير مي پذيرند. (15) براي مثال از دست رفتن درختان حاشيه رودخانه توسان در آريزونا، در اثر پمپاژ آب هاي زيرزميني، موجب از بين رفتن استحکاماتي شده که ريشه هاي آن ها براي بستر رودخانه فراهم مي کرد و آسيب پذيري بستر رودخانه را در مقابل فرسايش بالا مي برد. در پي اين نابودي درختان، سيل با تغيير مسير آبراه ها، به جاده ها، پل ها و ساختمان ها آسيب زيادي وارد کرد. (16)
مبارزات بيولوژيک در طبيعت که امروزه پس از استفاده از سموم و مواد شيميايي گوناگون و به کارگيري روش هاي مختلف مبارزه با آفات و بيماري هاي گياهي، مورد توجه و اقبال بسياري از محققين و متخصصين علوم کشاورزي قرار گرفته است، نمونه بارز ديگري از موازنه حاکم بر طبيعت است. انسان طي سال ها و به دنبال صنعتي شدن جوامع، با دخل و تصرف هاي نابجاي خود در محيط زيست و طبيعت موجبات بر هم زدن تعادل آن را فراهم کرد و پس از مدتي در دام طغيانگري خود گرفتار آمد. سپس براي رهايي از اين معضل دست به دامن مواد شيميايي و سنتزي گرديد که هر چند در وهله اول وي را تا حدودي در گريز از اين مشکل ياري کردند اما پيامدهاي سوء و ناخوشايندي به دنبال داشتند که موجب شد اين شکاف ايجاد شده در نظام متعادل هستي عميق تر گردد. به همين دليل محققين بر آن شدند تا راهکاري هماهنگ و همسو با چرخه محيط زيست بيابند که نتايج حاصل از اين تحقيقات، منجر به بازگشت انسان به دامان طبيعت گرديد. تا جايي که براي مبارزه با آفات و عوامل بيماري زاي گياهان، از الگوهاي طبيعي موجود در هستي بهره گرفتند. به عنوان مثال Chrysanthemum گياهي است از cineraiaefilumخانواده کاسني که کاپيتول ها و ساقه هاي گلدار و برگ دار اين گياه حاوي ماده اي است به نام پيرتر، که از خشک کردن اندام هاي گياه به دست مي آيد. گرد پيرتر داراي خاصيت سمي براي بسياري از حشرات و جانوران خونسرد است و جالب اينکه سميت اين ماده در مورد انسان و جانوران خونگرم بسيار کم است. از اين گرد نخستين بار در کشاورزي و براي از بين بردن آفات مو، سبزي ها و درختان ميوه استفاده شد و پس از مشاهده نتيجه مثبت آن به تدريج براي نابود کردن شته ها، شپش، کک و مگس نيز به کار برده شد. امروزه اين گياه در صنعت، براي تهيه ماده مؤثري به نام پيرترين (17) که يک حشره کش قوي است استفاده مي شود. (18)
هر چه در اين جهان هستي و طبيعت زيبا جستجو و مطالعه شود، بيشتر و بهتر مفهوم اين آيه شريفه آشکار مي گردد که:
الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَيَاةَ لِيَبْلُوَکُمْ أَيُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ ( ملک / 3 ).
آن که هفت ملک آسمان را مطابق- يا بر - يکديگر بيافريد. در آفرينش خداي رحمان هيچ تفاوت- اختلاف و خلل و بي نظمي- نمي بيني. پس ديگر بار ديده را بگردان و بنگر، آيا هيچ شکافي- خلل و نقصي- مي بيني؟
اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) در اين باره چنين مي فرمايند:
قَدَّرَ ما خَلَقَ فَأحکَمَ تَقديرَهُ وَ دَبَّرَهُ فَألطَفَ تَدبيرَهُ و وجَّهَهُ لِوَجهَتِهِ فَلَم يَتَعَدَّ حُدُودَ مَنزِلَتِهِ وَ لَم يَقصُر دُونَ الاِنتَهاءِ إِلَي غَايَتِهِ وَ لَم يَستَصعِب إِذ أُمِرَ بِالمضِيِّ عَلَي إِرادَتِهِ.
آنچه را آفريد با اندازه گيري دقيقي استوار کرد، و با لطف و مهرباني نظمشان داد، و به خوبي تدبير کرد. هر پديده را براي همان جهت که آفريده شد به حرکت درآورد، چنان که نه از حد و مرز خويش تجاوز نمايد و نه در رسيدن به مراحل رشد خود کوتاهي کند، و اين حرکت حساب شده را بدون دشواري به سامان رساند تا براساس اراده او زندگي کند. (19)
رابطه گياه با هوا
خداوند در قرآن تأکيد فراواني بر وجود نظم در جهان و پديده هاي طبيعي و هماهنگي و تعامل بين اين پديده ها و هدفمندي نظام خلقت نموده است:الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّى وَ الَّذِي قَدَّرَ فَهَدَى (اعلي 2-3).
آن که آفريد- آفريدگان را - و راست و هموار ساخت- سامان بخشيد. و آن که اندازه کرد پس راه نمود.
خداوند « هر شيء را که خلق نمود بر مقادير مخصوص و حدود معيني در ذات، صفات و افعالش قرار داد و به اسبابي که متناسب با اين مقادير و اندازه ها باشد تجهيز کرد، سپس آن ها را به سوي آنچه براي آن ها تقدير شده هدايت نمود ». (20)
وَ کُلُّ شَيْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدَارٍ (رعد/8)
و هر چيزي نزد او به اندازه است.
« قدر » و « تقدير » به معناي بيان کردن کميت يک چيز است و مي گوييم: قدَّرته و قدَرته ( وزن آن را معين کردم )، قدَّره هم يعني او را قدرت بخشيد. خداوند اشياء را به دو صورت تقدير مي کند:
الف) با قدرت بخشيدن به اشياء.
ب) اينکه شيء را به شکلي خاص و به مقدار معيني که مطابق با حکمت الهي است قرار دهد. (21)
خداوند، جهان هستي و اجزاي آن را به اندازه و با مقادير حساب شده آفريد، سپس هر يک را در مسيري که براي آن تعيين کرده هدايت نمود تا رسالت خود را در اين مجموعه دقيق و متعادل به انجام برسانند.
گياهان که يکي از اجزاي مهم طبيعت و محيط زيست به شمار مي روند، با عوامل زيست محيطي ديگر در ارتباط و تعاملند. هوا يکي از منابع اصلي محيط زيست است که با گياهان ارتباط تنگاتنگي دارد، به طوري که ساير موجودات زنده، حيات خود را مرهون اين همکاري و مشارکتند.
گياهان و تنفس
اصلي ترين عمل حياتي و نشانه زندگي در انسان و حيوانات، عمل تنفس است که با جذب اکسيژن و دفع دي اکسيد کربن صورت مي گيرد، در نتيجه براي انجام اين عمل و زنده ماندن، نياز به مقدار قابل توجهي گاز اکسيژن دارند. به عبارتي اکسيژن مهم ترين نياز انسان و حيوان است و اين نيازمندي تا آخر عمر و در هر حالتي با آن ها همراه است. از طرفي بالا رفتن ميزان دي اکسيد کربن در هوا، موجب اختلال در ترکيبات جوي شده سلامت انسان، جانوران و محيط زيست را تهديد مي کند. تدبير حکيمانه الهي به وسيله گياهان اين مسئله را در نهايت ظرافت و زيبايي حل نموده است. خداوند در قرآن گياهان را « مَتَاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعَامِکُمْ » خوانده است:أَخْرَجَ مِنْهَا مَاءَهَا وَ مَرْعَاهَا وَ الْجِبَالَ أَرْسَاهَا مَتَاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعَامِکُمْ ( نازعات/ 33- 31 ).
[ و ] از آن آبش و گياهانش- يا چراگاهش- را بيرون آورد. و کوه ها را [ بر آن ] استوار و پابرجا گردانيد تا شما و چهارپايانتان را بهره مندي و کالايي باشد.
فَأَنْبَتْنَا فِيهَا حَبّاً وَ عِنَباً وَ قَضْباً وَ زَيْتُوناً وَ نَخْلاً وَ حَدَائِقَ غُلْباً وَ فَاکِهَةً وَ أَبّاً مَتَاعاً لَکُمْ وَ لِأَنْعَامِکُمْ عبس/ 32- 27 )
پس در آن دانه ها رويانيديم و انگور و سبزي و درخت زيتون و خرما و بوستان هاي پردرخت و ميوه و علف، تا برخورداري باشد براي شما و چهارپايان شما.
«مَتاع » از نظر لغوي يعني « هر چيزي که انسان به واسطه آن احتياجاتش را برطرف مي کند » (22) و آن را « انتفاع ممتدالوقت » نيز گفته اند. (23) تقريباً همه مفسران، متاع را بهره و منفعت معني کرده اند. (24) گفته شده متاع آن چيزي است که انسان از آن بهره مي برد و مقدار و مدت زمان استفاده در آن مطرح نيست. هر چه در آسمان است و هر چه از زمين خارج شود به منظور استفاده انسان و چهارپايان است، که خود چهارپايان هم مورد بهره برداري انسان هستند. (25)
با توجه به معناي متاع که برطرف کننده نياز، آن هم به صورت پياپي است، همچنين با توجه به اينکه تنفس اصلي ترين عمل حياتي انسان و حيوانات است، مي توان گفت تأمين اکسيژن مورد نياز براي تنفس، يکي از مصاديق متاع است.
عموم دانشمندان معتقدند که در طول تاريخ زمين، فتوسنتز گياهي منشأ تأمين اکسيژن هوا بوده است. فتوسنتز يکي از بزرگ ترين فرآيندهاي بيوشيميايي روي زمين است که طي آن، پس از اينکه هوا به داخل فضاي بين سلولي برگ ها جريان پيدا کرد، گياه دي اکسيد کربن هوا، انرژي خورشيدي و آب را دريافت کرده، پس از يکسري فعل و انفعالات، مواد آلي ( هيدرات هاي کربن مورد نياز گياه ) و اکسيژن توليد مي کند. (26) به طور مثال يک درخت راش با ارتفاع 25 متر در هر ساعت 1/7 کيلوگرم اکسيژن توليد مي کند و در همان زمان 2/53 کيلوگرم دي اکسيد کربن مصرف مي کند. اين مطلب نشان دهنده تأثير درختان در پالايش هوا از آلودگي هاي حاصل از دي اکسيد کربن و نيز دليل تلطيف هوا توسط گياهان و جنگل هاست. در يک روز آفتابي و در شرايط متعادل اکولوژيک، براي تأمين اکسيژن مورد نياز يک فرد 25 مترمربع از سطح برگ هاي درختان لازم است، که ميزان اهميت گياهان را در حفظ سلامت انسان و محيط زيست مشخص مي نمايد. مقدار اکسيژن آزاد شده نسبت به سطح برگ ها متغير است، لذا درختان پهن برگ به خاطر مساحت بيشتر برگ هايشان اکسيژن بيشتري را آزاد مي کنند ولي به دليل دائمي بودن برگ ها در درختان برگ سوزني اين کمبود آزادسازي اکسيژن جبران مي شود. (27) طنطاوي مکانيسم تنفس گياهان و فتوسنتز را به تفصيل شرح داده، از آن با عنوان تعامل بين گياه با انسان و ساير موجودات ياد کرده (28) و در جاي ديگر فتوسنتز و موازنه اکسيژن و دي اکسيد کربن در هوا را مطرح مي کند. (29) با افزايش روزافزون co2 کره زمين، به خصوص در شهرهاي بزرگ، اهميت اين ويژگي و قابليت مهم گياهان که جذب دي اکسيد کربن و افزايش اکسيژن هواست، به خوبي آشکار مي گردد.
تصفيه کننده هوا
در تفسير اطيب البيان ذيل آيه 31 سوره نازعات، به نقش گياهان در تلطيف هوا اشاره شده است. (30) گياهان علاوه بر جذب دي اکسيد کربن جو قادرند ساير آلاينده هاي هوا مانند گازهاي دي اکسيد گوگرد و فلوئور که سمي هستند و ديگر گازهاي متصاعد شده از واحدهاي صنعتي را، که عامل مهمي در آلوده کردن هوا و محيط زيستند، در نسوج و برگ هاي خود جذب کنند. به اين ترتيب جنگل ها به مثابه فيلترهاي تصفيه کننده در پالايش هوا نقش عمده و مؤثري دارند. نتايج حاصل از تحقيقات نشان مي دهد درختان و جنگل ها قادرند حتي تا پنجاه درصد ميزان راديواکتيو موجود در هوا را که به صورت غبار است جذب کنند. اين امر ضرورت وجود درختان و جنگل کاري در حوالي نيروگاه هاي هسته اي را آشکار مي کند. (31) آزمايش هاي انجام شده نشان مي دهد حتي کاهش سي تا شصت درصد از مواد راديواکتيو موجود در هوا- که توسط درختان و جنگل ها امکان پذير است- اهميت بسياري در حفظ و سلامتي محيط زيست دارد. زيرا اگر مقدار مواد راديواکتيوي که مرگ و مير را به صد درصد مي رساند ، به يک سوم تقليل يابد، ميزان مرگ و مير به پنجاه درصد و اگر به دو سوم تقليل يابد ميزان مرگ و مير به صفر مي رسد. (32) همچنين شاخ و برگ گياهان و درختان، غبار و گرد و خاک جابه جا شده توسط باد را در هوا جذب کرده، موجب تصفيه هوا مي شوند. (33)از ديگر تأثيرات گياهان، کاهش آلودگي سرب است که رسوب آن در بدن انسان، چه از طريق تنفس و چه از راه دستگاه گوارش، موجب مسموميت، کم خوني، اختلالات تنفسي و عصبي مي گردد. انواع گياهان با جذب سرب کمک فراواني به حفظ سلامت محيط زيست و انسان ها مي کنند. (34) گياهان علاوه بر اينکه مستقيماً به پاک سازي هوا از آلاينده ها مي پردازند، به طور غيرمستقيم هم در تصفيه هوا از عوامل زيان بار براي موجودات زنده تأثيرگذارند. خداوند در قرآن از آسمان به عنوان « سقفي محفوظ » ياد مي کند:
وَ جَعَلْنَا السَّمَاءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آيَاتِهَا مُعْرِضُونَ ( انبيا/32).
و آسمان را سقفي نگاه داشته ساختيم و آنان از نشانه هاي آن رويگردانند.
تقريباً همه مفسرين درباره نقش حفاظتي آسمان اتفاق نظر دارند. آنچه مورد اختلاف آرا در مورد اين آيه شده است آن چيزي است که از آن حفاظت مي شود. برخي مفسرين گفته اند آسمان ها و فرشتگان از صعود شياطين و استراق سمع آن ها حفاظت مي شود، (35) بعضي هم علاوه بر اين عقيده، گفته اند ممکن است منظور اين باشد که آسمان از تزلزل و افتادن محفوظ است.(36) عده اي نيز ضمن پذيرش اين دو رأي، نظر سومي هم اضافه کرده اند و آن اينکه از تعرض و نقص و انهدام محفوظ گشته است. (37)
از آنجا که سقف پوششي است براي کساني که زير آن قرار دارند نه بالاي آن، مي توان گفت تفسير اول با کلمه سقف سازگار نيست. (38) در اين آيه منظور از آسمان، جوي است که گرداگرد کره زمين را فرا گرفته است و براساس تحقيقات دانشمندان صدها کيلومتر ضخامت دارد. اين قشر متشکل از گازها و هوا، با وجود لطافت ظاهري که از آن حس مي شود، به قدري محکم و مقاوم است که از ورود و اصابت هر شيء و پديده مخرب مانند بمباران شهاب سنگ ها به زمين جلوگيري مي کند. گاه نيز مانند يک فيلتر عمل کرده، ضمن عبور دادن ميزان مناسب نور و گرماي مفيد خورشيد که براي موجودات زنده زمين لازم است، مانع تابش اشعه هاي مضر و کشنده آن شده، هواي اطراف زمين را تصفيه مي نمايد. (39) در تأييد اين مطلب که منظور از آسمان، جو است به فرمايش امام صادق (عليه السلام) استناد مي شود که به مفضل فرمودند:
فکر في لون السماء و ما فيه من صواب التدبير فإن هذا اللو أشد الألوان موافقة و تقوية للبصر. (40)
اي مفضل در رنگ آسمان بينديش که خدا آن را اين چنين آبي آفريده که موافق ترين رنگ ها براي چشم انسان است و حتي نظر کردن به آن ديده را تقويت مي کند.
امروز همه اين را مي دانيم که رنگ آبي آسمان چيزي جز رنگ هواي متراکم شده اطراف زمين نيست، بنابراين منظور از آسمان در اين حديث همان جو زمين است. (41) جو مانند پوششي است که زمين را از سرد و گرم شدن بيش از حد و تابش تشعشعات مضر حفظ مي کند. لايه ازن بخش مهمي از جو زمين است که علي رغم مقدار ناچيزش در جو، نقش مهمي در حفظ حيات بر زمين دارد. اين لايه مانند يک فيلتر عمل کرده، مانع از عبور اشعه ماوراء بنفش مي شود که عامل تهديد کننده زندگي و سلامت موجودات زنده و از جمله انسان است. (42) به طوري که کاهش تراکم و ضخامت اين لايه موجب نگراني محققين و متخصصين محيط زيست شده است لذا مي توان گفت اين آيه به نوعي به کارکرد جو و لايه ازن اشاره دارد. نکته قابل توجه اينکه مطالعات دانشمندان نشان داده است که گياهان و جنگل ها نقش عمده و بسزايي در تثبيت لايه ازن دارند. (43)
گياهان با عمل فتوسنتز ضمن تأمين اکسيژن مورد نياز جو، جلوي مشکلات ناشي از تراکم دي اکسيد کربن در هوا را نيز مي گيرند. براي مثال در عصر حاضر، به دنبال احتراق سوخت هاي فسيلي مقدار زيادي گاز دي اکسيد کربن که عامل عمده ايجاد لايه اي به نام دام حرارتي زمين محسوب ميشود، در اتمسفر رها مي گردد. اين لايه مانند يک سپر عمل کرده مانع از بازگشت تشعشعات حرارت زاي خورشيدي تابيده شده به زمين مي شود و در نتيجه موجب افزايش گرماي متوسط زمين و ايجاد پديده گلخانه اي (44) مي گردد. گياهان که کار جذب و تثبيت دي اکسيدکربن جو را انجام مي دهند و اکسيژن مورد نياز موجودات زنده را فراهم مي کنند، نقش بسيار مهمي در جلوگيري و برطرف کردن چنين پديده اي دارند. (45)
رابطه گياه و آب
در قرآن 13 آيه ( بقره/22؛ انعام/99؛ ابراهيم/32؛ نحل/10؛ طه/53؛ حج/63 و 5؛ نمل/60؛ لقمان/10؛ سجده/27؛ فاطر/27؛ زمر/21؛ ق/9) مستقيماً به نزول باران و به دنبال آن رويش گياهان اشاره دارند که از آن ها به آيات زير اشاره مي شود:الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْداً وَ سَلَکَ لَکُمْ فِيهَا سُبُلاً وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجاً مِنْ نَبَاتٍ شَتَّى(طه/53)
آن [ خداي ] که زمين را براي شما بستري- فرشي گسترده- قرار داد و در آن براي شما راه هايي پديد کرد، و از آسمان آبي فرستاد، پس با آن انواع گوناگون از گياهان و رستني ها را بيرون آورديم.
وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَيْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِراً نُخْرِجُ مِنْهُ حَبّاً مُتَرَاکِباً وَ مِنَ النَّخْلِ مِنْ طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِيَةٌ وَ جَنَّاتٍ مِنْ أَعْنَابٍ وَ الزَّيْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشَابِهٍ انْظُرُوا إِلَى ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَ يَنْعِهِ إِنَّ فِي ذلِکُمْ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ ( انعام/99).
و اوست که از آسمان آبي فرستاد، پس بدان هر چيز روييدني را برآورديم، و از آن [ جوانه و ساقه اي ] سرسبز خارج ساختيم که از آن دانه هاي روي هم چيده بيرون مي آوريم. و از شکوفه نخل، خوشه هاي نزديک به هم و بوستان هايي از انگور و زيتون و انار، همگون و ناهمگون [ به بار آورديم ].
در 9 آيه [ نحل /65؛ عنکبوت / 63؛ روم/24؛ فاطر/9؛ زخرف/11؛ جاثيه/5؛ ق/11؛ فصلت/39) نيز زنده شدن زمين پس از بارش باران مطرح شده که به طور غيرمستقيم اشاره به روييدن گياهان در زمين دارد.
إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاَفِ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَ بَثَّ فِيهَا مِنْ کُلِّ دَابَّةٍ وَ تَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَ السَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ ( بقره/164)
همانا در آفرينش آسمان ها و زمين، و آمدوشد شب و روز، و کشتي ها که در دريا به سود مردم روان مي شوند، و آبي که خدا از آسمان فرو فرستاد و با آن زمين را پس از مردگي اش زنده کرد و از هر جنبنده اي در آن پراکند، و گرداندن بادها و ابر رام شده ميان آسمان و زمين، نشانه هايي است براي مردمي که خرد را به کار برند.
برخي مفسرين احياي زمين را به معني رويش گياهان در آن دانسته اند. (46) زيرا نشانه زنده بودن زمين، وجود موجودات زنده و تحرک و پويايي در آن است و گياهان، مهم ترين موجودات زنده خاک هستند. همان طور که آب براي زمين و گياه حيات بخش است، گياهان نيز در حفظ آب ها و نزولات جوي نقش دارند. بارش باران سبب رويش گياهان مي شود، سپس گياهان نقش محافظت از آب را ايفا مي کنند. به طوري که با وجود پوشش گياهي، قدرت جذب و نگهداري آب توسط خاک بيشتر مي شود و هر چه از ميزان پوشش گياهي زمين کاسته شود، خاک قدرت جذب و نگهداري آب را از دست داده، موجب گريز آب مي گردد که در پي آن، ميزان جذب آب توسط خاک و احياي منابع زيرزميني کاهش يافته است. (47)
وَ نَزَّلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً مُبَارَکاً فَأَنْبَتْنَا بِهِ جَنَّاتٍ وَ حَبَّ الْحَصِيدِ (ق/9)
و از آسمان آبي با برکت فرود آورديم پس بدان بوستان ها و دانه هاي دروکردني- مانند گندم و جو و ارزن- رويانيديم.
گياهان از طرفي به وسيله ريشه ها در استحکام خاک و جلوگيري از فرسايش آن مؤثرند و از سوي ديگر شاخ و برگ درختان در دريافت آب باران و برگرداندن آن به محيط سهيم هستند که در آيه بالا نيز به هر دو دسته يعني گياهان زراعي که در جلوگيري از فرسايش نقش عمده اي دارند و هم درختان که تنظيم کننده هاي ميزان دريافت آب توسط زمين هستند اشاره شده و در ادامه آيه با عبارت « »(48) به زنده کردن زمين از طريق بارش باران و به دنبال آن، رويش گياهان، اشاره مي کند.
درختان با جذب برگاب (49) ميزان جريان آب بر روي زمين و رطوبت هوا را کنترل و اصلاح مي کنند. زيرا تاج پوش درختان و درختچه ها، از يک سو با تعريق آب، مقدار رطوبت هوا را افزايش مي دهند، و از سوي ديگر مانع تأثير تابش اشعه خورشيد و حرکت هوا در تبخير سطحي خاک شده، رطوبت موجود در خاک را حفظ مي کنند. (50) مسئله ديگري که در مورد جريان و تنظيم آب وجود دارد اين است که جنگل قادر است حجم قابل توجهي از آب را در خود جذب کند، زيرا مقدار زيادي از آن در اثر تبخير توسط گياهان دوباره به هوا برمي گردد و مقداري نيز به داخل خاک نفوذ مي کند. وجود پوشش گياهي و هرموس در جنگل موجب بالا رفتن قدرت جذب و ذخيره آب سطحي مي گردد و ميزان کمي از آن در سطح خاک جريان پيدا مي کند. (51) هر هکتار جنگل قادر است 500 تا 2000 متر مکعب آب را در خود ذخيره کند. به عبارتي توان نفوذپذيري در خاک هاي جنگلي چهل برابر بيشتر از اراضي غيرجنگلي است. (52)
رابطه گياهان با زمين
شايد بتوان گفت در ميان ارتباطات گياهان با ساير عوامل طبيعت، نزديک ترين ارتباط ميان گياه و زمين وجود دارد. زيرا زمين پرورشگاه و موطن اصلي و يکي از منابع مهم تغذيه اي گياهان است. البته اين ارتباط يک تعامل دو جانبه است و گياه نيز نقش مؤثر و تعيين کننده اي در حفظ خاک و ترکيبات آن دارد. در قرآن آياتي ( بقره/22؛ ابراهيم /32؛ حج/5 و 63؛ حجر/19؛ طه/53؛ لقمان/10؛ ق/7؛ نمل/60) به طور مستقيم به ارتباط بين گياهان و زمين اشاره دارند. براي نمونه به آيات زير اشاره مي شود:وَ الْأَرْضَ مَدَدْنَاهَا وَ أَلْقَيْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ وَ أَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِيجٍ ( ق/7)
و زمين را بگسترديم و در آن کوه هاي بلند و استوار نهاديم و از هر گونه گياه زيبا و بهجت انگيز در آن رويانيديم.
أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَتُصْبِحُ الْأَرْضُ مُخْضَرَّةً إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ(حج/63)
آيا نديدي که خدا از آسمان آبي مي فرستد آنگاه زمين سرسبز مي گردد، آري، خداوند باريک بين و آگاه است.
و آياتي هم ( عنکبوت/63؛ نحل/65؛ روم/19 و 24 و 50؛ فاطر/9؛ فصلت/39؛حديد/17؛جاثيه/5 ) به طور غيرمستقيم و با اشاره به زنده شدن زمين پس از بارش باران و رويش گياهان، بيانگر ارتباط بين زمين و گياهان مي باشند.
وَ مِنْ آيَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنْزَلْنَا عَلَيْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ إِنَّ الَّذِي أَحْيَاهَا لَمُحْيِي الْمَوْتَى إِنَّهُ عَلَى کُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ (( فصلت/39).
و از نشانه هاي [ قدرت ] او اين است که زمين را پژمرده و فرسوده مي بيني، پس چون آب بر آن فرستيم بجنبد و بردمد، همانا آن [ خداي ] که آن را زنده کرد زنده کننده مردگان است، که او بر هر چيزي تواناست.
وَ اللَّهُ أَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا إِنَّ فِي ذلِکَ لَآيَةً لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ ( نحل /65 )
و خداست که از آسمان آبي فرو فرستاد پس با آن زمين را پس از مردگي اش زنده کرد. همانا در آن نشانه اي است براي مردمي که بشنوند.
اين ارتباط دو طرفه موجب شده تا گياهان به طرق مختلف در حفظ ترکيبات و ساختار خاک و تأمين سلامت و زيبايي زمين نقش بسزايي داشته باشند. گياهان مواد خام مورد نياز خود را از خاک دريافت مي کنند و اين استفاده دائمي موجب مي شود ترکيب عناصر خاک به هم بخورد و حيات خود گياه نيز به مخاطره بيفتد زيرا گياه همه مواد خاک را جذب نمي کند و استفاده يک سويه از برخي عناصر، ضمن بر هم زدن ترکيبات خاک، موجب کمبود يا فقدان آن عنصر در زمين مي گردد. ولي از سوي ديگر اين املاح جذب شده توسط ريشه گياه، در اثر فتوسنتز در برگ ها به موارد پرورده تبديل شده، ضمن تأمين رشد گياه در بافت هاي آن ذخيره گشته، با مرگ گياه اندام ها و بافت هاي آن روي خاک مي ريزند و پس از تجزيه توسط ميکرو ارگانيسم ها، دوباره به خاک برمي گردند و کمبود اين ترکيبات در زمين را جبران کرده، موجب تعادل و توازن ترکيبات در خاک مي گردند. (53) اين بازگشت عناصر به خاک موجب مي شود برخي مواد ديگر نيز که مورد نياز ساير گياهان است وارد خاک شود.
مطالعات محققين نشان مي دهد که خانواده حبوبات، توانايي اداره چرخه ازت و تثبيت آن در خاک را دارند، اين در حالي است که استفاده از کودهاي نيتروژني هزينه بالايي خواهد داشت. به همين دليل حتي حبوبات مي توانند جايگزين مناسبي براي اين کودها باشند. (54)
همچنين طبق مطالعات انجام شده ثابت شده که اکثر درختان جنگلي و نيز درختان ميوه با قارچ ها در حالت همزيستي زندگي مي کنند که موجب افزايش جذب عناصر مورد نياز خاک مي گردد. به عنوان مثال همزيستي درخت کاج با نوعي قارچ به نام Pisolithus tinctorious باعث افزايش جذب فسفر در خاک مي شود. اين در حالي است که جذب فسفر در کاج هاي بدون ميکوريز کمتر و کندتر صورت مي گيرد. (55)
خاک به دليل خواص و ساختمان فيزيکي اي که دارد به وسيله آب و باد مورد فرسايش قرار مي گيرد. فرسايش خاک(56) عبارت است از انتقال لايه هاي سطحي خاک از منطقه اي به منطقه ديگر که موجب کاهش حاصل خيزي و مقاومت خاک مي شود. بررسي هاي دانشمندان نشان داده است که خاک براي در امان ماندن از فرسايش به وسيله باران و باد، به وجود پوشش گياهي متشکل از درختان، درختچه ها و گياهان علفي نياز مبرم دارد. درختان و درختچه ها با تاجپوش خود ضربات حاصل از قطره هاي باران را گرفته و در مقابل باد نيز مانند يک ديوار دفاعي عمل مي کنند که به اصطلاح به آن ها بادشکن (57) يا ديوار سبز مي گويند. گياهان علفي نيز با تشکيل يک پوشش حفاظتي بر روي خاک و بالا بردن قدرت نگهداري آب در آن، مقاومت آن را در برابر باد و باران افزايش مي دهند. (58) پوشش گياهي در خاک موجب مي شود قطرات باران مستقيماً روي ذرات خاک کوبيده نشود و جريان آب نيز در اين سطوح در تماس با گياهان کند مي گردد. علاوه بر اين، تنه، ساقه، برگ و ساير بخش هاي پوسيده گياهان و درختان، مواد آلي را به خاک برگرداند، حاصل خيزي خاک را افزايش مي دهند. (59) وقتي خاک پوشش گياهي خود را از دست مي دهد، در معرض مستقيم عوامل کليمايي قرار گرفته و به دليل از بين رفتن مواد آلي خاک، ذرات آن فاقد چسبندگي شده، ساختمان ناپايداري پيدا مي کند که به سادگي در برابر باد، باران و ساير عوامل از هم پاشيده و ذرات آن در اثر کمترين نيرويي جابه جا مي شود. (60)
جايگاه و ضرورت وجود گياهان و به عبارت ديگر فضاي سبز در محيط زندگي انسان ها امري بديهي است و همان طور که انسان بدون ريه قادر به تنفس و زندگي نيست، محيط زيست هم بدون ريه هاي سبز خود قادر به ادامه حيات نمي باشد.
پينوشتها:
1-محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج15، ص 176.
2- ابوجعفر محمد بن جرير طبري، جامع البيان، ج18، ص 137؛ ابواسحاق احمد بن ابراهيم ثعلبي نيشابوري، الکشف و البيان عن تفسير القرآن، ج7، ص 123؛ حسين بن مسعود بغوي، معالم التنزيل في تفسير القرآن، ج3، ص 434.
3- رشيد الدين ميبدي، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج7، ص 6.
4-ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج15، ص 14.
5- ابوجعفر محمد بن جرير طبري، جامع البيان، ج14، ص 11؛ محمد بن حسن طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج6، ص 326؛ ابوبکر عتيق بن محمد سورآبادي، تفسير سورآبادي، ج2، ص 1254؛ فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج19، ص 132؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج6، ص 514؛ عبدالرحمان محمد ثعالبي، جواهر الحسان في تفسير القرآن، ج3، ص 397؛ ملافتح الله کاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، ج5، ص 158؛ اسماعيل حقي بروسوي، روح البيان، ج4، ص 453؛ محمود آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج7، 257؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج12، ص 139؛ حسين بن احمد حسيني شاه عبدالعظيمي، تفسير اثني عشري، ج7، ص 93؛ علي اکبر قرشي، احسن الحديث، ج5، ص 344.
6- محمد بن حسن طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج6، ص 326؛ ابوبکر عتيق بن محمد سورآبادي، تفسير سورآبادي، ج2، ص 1254؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، ج6، ص 514؛ حسين بن مسعود بغوي، معالم التنزيل في تفسير القرآن، ج3، ص 54؛ محمد بن احمد قرطبي، الجامع لاحکام القرآن، ج11، ص 13؛ ملافتح الله کاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، ج5، ص 158، ملامحسن فيض کاشاني، الصافي ج3، ص 104؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج12، ص 139؛ سيد قطب، في ظلال القرآن، ج4، 2134.
7- فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان، ج6، ص 541؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج12، ص 139؛ محمود آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج7، 257.
8- طنطاوي جوهري، الجواهر في تفسير القرآن، ج8، ص 16.
9- L.C. wafleen
10-Cannectiout
11- محمد رضا نوري، بهداشت در قرآن، ص 657.
12- علي اکبر قرشي، /حسن الحديث، ج3، ص 429.
13- کرسي موريسن، راز آفرينش انسان، ص 35.
14-Biospher
15- هنريک مجنونيان، درختان و محيط زيست.
16- دانيل و کلر بوتکين، شناخت محيط زيست، ص 390.
17- Pyrethrine
18- علي زرگري، گياهان دارويي، ج3، ص 131- 134.
19-نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتي، خطبه 26/91، ص 112.
20- محمد حسين طباطبايي، الميزان في تفسير القرآن، ج20، ص 265.
21- راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، ج1، ص 657.
22- خليل بن احمد فراهيدي، العين، ج2، ص 83؛ حسن مصطفوي، التحقيق في کلمات القرآن الکريم، ج11، ص 14.
23- راغب اصفهاني، المفردات في غريب القرآن، ج1، ص 757.
24- براي نمونه: مقاتل بن سليمان، تفسير مقاتل، ج4، ص 578؛ محمد بن حسن طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج10، ص 261؛ محمود زمخشري، الکشاف عن حقايق غوامض التنزيل، ج4، ص 697؛ ابوالفتوح رازي، روض الجنان و روح الجنان في تفسير القرآن، ج20، ص 141؛ محمود آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج15، ص 236؛ احمد بن مصطفي مراغي، المراغي، ج30، ص 32؛ عبدالحسين طيب، اطيب البيان في تفسير القرآن، ج13، ص 382؛ ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج26، ص 102.
25-محمد جواد نجفي خميني، تفسير آسان، ج18، ص 95.
26-6CO2+6H2o C6H12O6+6O2
27- هنريک مجنونيان، درختان و محيط زيست، ص 365-367.
28- طنطاوي جوهري، الجواهر في تفسير القرآن، ج11، ص 18-19.
29 - همان، ج4، ص 86.
30- عبدالحسين طيب، الطيب البيان في تفسير القرآن، ج13، ص 382.
31- محمدرضا مروي مهاجر، جنگل شناسي و پرورش جنگل، ص 141.
32- هنريک مجنونيان، درختان و محيط زيست، ص 361.
33- علي رضا اسدي اتوئي، ارزش هاي زيست محيطي جنگل، ص 15.
34- همان، ص 159.
35-هاشم بحراني، البرهان في تفسير القرآن، ج3، ص 818؛ ملامحسن فيض کاشاني، الصافي، ج3، ص 339؛ عبد علي بن جمعه عروسي حويزي، نور الثقلين، ج3، ص 428؛ محمد حسين طباطبايي، الميزان، ج14، ص 280؛ عبدالحسين طيب، اطيب البيان في تفسير القرآن، ج9، ص 169.
36- محمود زمخشري، الکشاف عن الحقايق غوامض التنزيل، ج3، ص 115؛ فضل بن حسن طبرسي، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج7، ص 74؛ محمود آلوسي، روح المعاني، ج9، ص 138.
37- محمد بن حسن طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج7، ص 245؛ ملافتح الله کاشاني، منهج الصادقين في الزام المخالفين، ج6، ص 59؛ حسين بن احمد حسيني شاه عبدالعظيمي، تفسير اثني عشري، ج8، ص 358.
38- ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج13، ص 400.
39-همان، ج13، ص 398.
40- مفضل بن عمر جعفي، توحيد مفضل، ص 127.
41-ناصر مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج1، ص 121.
42- اسماعيل رستمي، منابع طبيعي و حفاظت از آن ها، ص 47.
43- علي رضا اسدي اتوئي، ارزش هاي زيست محيطي جنگل، ص 16.
44- تجمع گازهاي جذب کننده تشعشعات حرارت زا و در رأس آن ها گاز دي اکسيد کربن، موجب ايجاد يک تله حرارتي و شرايطي شبيه گلخانه ها براي زمين مي شود که به آن پديده گلخانه اي مي گويند.
45- هنريک، مجنونيان، درختان و محيط زيست، ص 344.
46-محمد بن حسن طوسي، التبيان في تفسير القرآن، ج2، ص 56؛ فضل بن حسن طبرسي، جوامع الجامع، ج1، ص 94؛ رشيد الدين ميبدي، کشف الاسرار و عدة الابرار، ج1، ص 436؛ جلال الدين سيوطي، تفسير جلالين، ج1، ص 28؛ اسماعيل حقي بروسوي، روح البيان، ج1، ص 268؛ محمود آلوسي، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، ج1، ص 431؛ احمد بن مصطفي مراغي، المراغي، ج2، ص 36.
47- عيسي ولايي، الگوهاي رفتار با طبيعت ( محيط زيست ) از ديدگاه قرآن و سنت، ص 63.
48- همان، ص 11.
49- interception:آن مقداري از بارندگي که قبل از اينکه به زمين برسد به وسيله تاج پوش گياهان گرفته مي شود.
50- هنريک، مجنونيان، درختان و محيط زيست، ص 235.
51-محمد رضا مروي مهاجر، جنگل شناسي و پرورش جنگل، ص 140.
52- علي رضا اسدي اتوئي، ارزش هاي زيست محيطي جنگل، ص 14.
53- احمد قهرمان، گياه شناسي پايه، ج2، ص 325.
54- دينا عزيزيان، مورفولوژي مقايسه اي گياهان آوندي، ص 242.
55- منوچهر زرين کفش، خاک شناسي جنگل، ص 79.
56-Soil erosion
57- Wind break
58- اسماعيل رستمي، منابع طبيعي و حفاظت از آن ها، ج1، ص 70-90.
59- همان، ص 150.
60- هنريک مجنونيان، درختان و محيط زيست، ص 211.
فريدوني، زهره (1390)، نقش گياهان در زندگي انسان از ديدگاه قرآن، تهران: مؤسسه انتشارات اميرکبير، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}